رزیدنت اویل 6 نتیجه تکامل طبیعی این سری بود؛ اکشن محض

به گزارش راهنمای مدرسه، زمانی که ششمین نسخه رزیدنت اویل در سال 2012 عرضه شد، با واکنش های نه چندان مثبتی از سوی بازیکنان و منتقدان روبرو شد. این بازی به عقیده بسیاری یکی از بدترین نسخه های این مجموعه ترس و بقا محسوب می گردد. از طرفی این بازی باعث شد تا کپ کام برای ساخت نسخه شماره دار نو مجموعه یعنی رزیدنت اویل 7، دست به ریبوت آن بزند. اما این بازی واقعا اینقدر بد بود؟

رزیدنت اویل 6 نتیجه تکامل طبیعی این سری بود؛ اکشن محض

بعضی از نقدها اشاره نموده اند که این بازی از ریشه های ترس و بقا دور شده است. با این حال می توان گفت که این مجموعه از زمان رزیدنت اویل 2 به سمت اکشن بیشتر پیش رفته است. رزیدنت اویل 1 یک بازی ترسناک واقعی بود که با توجه به الهام آن از بازی Sweet Home، اندازه وحشت آن منطقی به نظر می رسد. از همان بازی با هر دنباله تازه، اکشن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در این میان به عنوان مثال رزیدنت اویل 4 به عنوان درخشان ترین بازی سری، بیشتر از ترس بر المان های اکشن متمرکز بود. بازسازی رزیدنت اویل 2 نیز یک اثر ترسناک بود و سری Revelations نیز این مجموعه را حداقل در سکانس هایی به ریشه های خود بازگرداند، اما بخش هایی از رزیدنت اویل 6 وجود دارد که بعضا ما را می ترساند و باعث می گردد که احساس کنیم که این بازی نتیجه تکامل طبیعی این سری است.

بخش داستانی لیان

کمپین لیان و هلنا نیز در کنار هلیکوپتر سواری هیجان انگیز افتتاحیه بازی مجذوب نماینده است. وقتی ماجراجویی این دو آغاز می گردد، شهر بازی بیشتر از آنچه در نسخه دوم سری دیده ایم، مملو از زامبی ها است. این دو خود را در محوطه مدرسه می یابند و هلنا اصرار دارد که باید خود را به کلیسای جامع برساند. در حالی که طراحی مراحل خطی بازی و مهمات سخاوتمندانه آن یاری زیادی به کاهش عامل ترس نموده است اما از این طرفی باعث شده تا تنش بازی بیشتر گردد. برای مثال، در بخشی از بازی با پدر و دختری که نجات داده اید، در آسانسور گیر می کنید. با این حال دختر آلوده شده است و قبل از اینکه بفهمید، پدرش را گاز گرفته است. گیر افتادن در چنین فضای تنگی با افراد آلوده، کابوس بسیاری است که در اینجا به نوعی به حقیقت می پیوندد.

در بخشی دیگر از بازی وارد یک مترو زیرزمینی می شوید. همانطور که در تونل طولانی و کم نور آن حرکت می کنید، سایه های زامبی ها را با حرکات غیرطبیعی جلوی خود می بینید که این استرس زیادی به شما وارد می نماید. بدون داشتن چاره ای جز حرکت به سمت جلو، یک دسته کامل از آن ها به سمت شما حرکت می نماید. زامبی هایی که مانند زامبی های فیلم 28 روز بعد هستند و شباهت کمی به آن هایی دارند که در فیلم های کلاسیک جورج رومرو دیده ایم. در این میان سگ های زامبی نیز به سمت شما حمله ور می شوند.

برای ایجاد تنش بیشتر، قطارها همچنان در حال حرکت هستند و اگر شخصیت ها از سر راه کنار نروند، آن ها را در هم می کوبند. شما در این میان نیز در حال تماشای بلعیده شدن مردم به وسیله زامبی ها هستید. رزیدنت اویل 6 در این بخش ها حس آشفتگی و وحشتی را ایجاد می نماید که در تعداد معدودی از بازی های این سری مشاهده نموده ایم.

کاری که رزیدنت اویل 6 در فصل آغازین خود به خوبی انجام می دهد این است که به شما این احساس را القا می نماید که در یک فضای باز هستید و سپس شما را به یک راهروی تنگ راهنمایی می نماید. این در حالی است که المان های بازگشت به عقب و کاوش که دیگر بازی های سری را بسیار نمادین نموده است، در اینجا وجود ندارد. این یک شوتر آخرالزمانی است که در آن مدام به جلو رانده می شوید.

فرار از دخمه ها (Catacombs) در بخشی از بازی نیز مظهر تنش است. همه چیز در حال فروپاشی است و لیان و هلنا سعی می نمایند که از این منطقه ها فرار نمایند. در ادامه بازی آن ها در برابر یک کوسه بزرگ قرار می دهد. کوسه در نزدیکی بلعیدن هینا است و این وظیفه لیان است که از دمش بالا برود و اساسا آن را با چاقو بزند تا هلنا را نجات دهد. کوسه در ادامه آغاز به تعقیب لیان می نماید و شما باید تا جایی که می توانید سریع شنا کنید. در نهایت بار دیگر با کوسه روبرو می شوید و این بار موفقیت به این بستگی دارد که لیان بشکه ای از مواد منفجره را به موقع منفجر کند. با این حال زمانی که فکر می کنید اوضاع نمی تواند از این سخت تر گردد، خود را در هواپیما می یابید.

خلبان به وسیله ویروس شده و به یک هیولای ترسناک تبدیل می گردد. از طرفی بخش هایی از هواپیما مشکل پیدا نموده است. در خاتمه این بخش، همه افرادی که سوار هواپیما شده اند، آلوده شده و اگر شرایط را با دقت مدیریت نکنید، در شعله های آتشین خواهید سوخت. این یکی از به یاد ماندنی ترین و ترسناک ترین لحظاتی است که در یک بازی می توان تجربه کرد.

اتاق های ذخیره

با این حال یکی از المان هایی که بازی باید از نسخه های قبلی حفظ می کرد، اتاق های ذخیره یا چیزی شبیه به آن بود. اکشن بازی به نوعی بی وفقه است و اجازه نفس کشیدن به شما نمی دهد. این پس از مدتی باعث می گردد که به هیولاهای بازی عادت نموده و برخلاف اوایل بازی دیگر ترسی از آن ها نداشته باشید. شاید بسیاری بگویند با توجه به اکشن بالای بازی دیگر نیازی به ذخیره به صورت دستی احساس نمی گردد اما شاید وجود همین یک المان باعث می شد که بازی بهتر عمل کند و در لحظاتی از اکشن بیش از حد خود بکاهد.

اینگرید هانیگان

از طرفی وجود اینگرید هانیگان به عنوان کسی به شخصیت های شما در جریان بازی یاری می نماید، غیرضروری به نظر می رسد. نقش او در رزیدنت اویل 4 یعنی جایی که او برای اولین بار معرفی گردید نیز چندان مهم نیست. شاید بگویید که این یک عملیات نظامی است و کسی باید در خصوص رویدادهایی که در جریان است، اطلاعاتی بدهد. از طرفی دسترسی نداشتن به آن فرد خارجی که فعالانه برای یاری به شخصیت های اصلی بازی کوشش می نماید، به ایجاد فضایی مرموز نیز یاری می نماید. با این حال اگر لیان و هلنا نمی دانستند که چه اتفاقی افتاده یا حتی به کجا حرکت می نمایند، شرایط اسفناک آن ها ترسناک تر از قبل نمی شد؟

هلنا

هلنا به عنوان همکار لیان از هوش مصنوعی خوبی برخوردار است و برخلاف شیوا در رزیدنت اویل 5، در حین بازی روی مخ شما نخواهد رفت. با اینکه بخش هایی از بازی شما را به همراه او به کاوش وادار می نماید اما در بیشتر موارد، شما باید از نقطه A به نقطه B بروید. دیالوگ های آن ها نیز مانند فیلم های درجه ب بین طعنه آمیز و اغراق آمیز متغیر هستند. با اینکه ارتباط چندان نزدیکی بین لیان و هلنا احساس نمی گردد اما ارتباط آن ها نسبت به کلر و لیان که در نسخه دوم به طور غیرقابل توضیحی راه خود را از یکدیگر جدا کردند، پرداخت بهتری دارد.

آنتاگونیست قابل قبول

بازی های رزیدنت اویل تقریبا همواره حول محور داستان هایی مشابه می چرخند. یک آدم با قدرت بسیار زیاد تصمیم می گیرد تا ویروسی فراوری کند. ویروسی که به شرکت او یاری می نماید که پول زیادی در آورد یا با تبدیل کردن عده ای به هیولاهایی غیرقابل توضیف باعث نابودی مردم می گردد. در ادامه معمولا یکی از هیولاهای این شروران به شما حمله می نماید یا آنتاگونیست اصلی داستان به هیولای نهایی تبدیل می گردد. در رزیدنت اویل 6، مشاور امنیت ملی، درک سیمونز، شرور اصلی داستان است. نمی توان گفت او یک شخصیت به یاد ماندنی است، با این حال بهانه خوبی به قهرمانان داستان می دهد تا با دنیایی پر از زامبی روبرو شوند.

جمع بندی

رزیدنت اویل 6 بدون شک آن چیزی نبود که هواداران در پی آن بودند. بازی تبدیل به یک اکشن محص شده بود اما در عین حال از لحظه های سرگرم نماینده و بعلاوه ترسناکی بهره می برد و لیاقت توجه بیشتری داشت. از طرفی ساخت آن با توجه به حرکت سری به سمت اکشن بیشتر، چندان دور از انتظار نبود. در نهایت با رزیدنت اویل 6 می توان به این نتیجه رسید که همه بازی ها نمی توانند ترسی روانشناختی را به ما القا نمایند. گاهی اوقات، هجوم گله ای زامبی ها با نهایت سرعت به سمت شما در حالی که باید خشاب سلاح خود را پر کنید، می تواند بسیار وحشتناک باشد.

منبع: Kotaku

رزیدنت اویل کد: ورونیکا پلی میان وحشت و اکشن است؛ بازگشت به گذشته

رزیدنت اویل 5 نمونه ای از یک پتانسیل از دست رفته است؛ خوب، بد، زشت

منبع: دیجیکالا مگ

به "رزیدنت اویل 6 نتیجه تکامل طبیعی این سری بود؛ اکشن محض" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "رزیدنت اویل 6 نتیجه تکامل طبیعی این سری بود؛ اکشن محض"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید